• وبلاگ : دخترونه
  • يادداشت : يك دختر اسراييلي به دين مبين اسلام گرويد !!!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عزيز من شيطان کسي بود که مادرش وقتي حامله گشت بابايش فهميد که فرزندش جنينش قلب ندارد خواست وي را بکشد که مادر به سياره زمين به صحرايي که اکنون به نام صحراي حجاز معروف است فرار کرد انجا گفت که شوهرش مرده است و ماند و بعدها بابا امد و فرزند را يافت ولي مسن شده بود و جانشيني ميخواست و او را جاي خود گمارد و محمد به غار حرا نمي رفت و نمي ماند يوفو مي امد او را به کهکشان خودشان ميبرد و تعليم ميداد و در اخر همه کار کردند برايش که 10000 عرب با برهنه قرون وسطايي چنان شکستي به روم و ايران دادند که نامشان در تاريخ نبردهاي نابرابر جاويدان گشت و شما ايرانيها هم با زور مسلمان شده ايد با شمشير اخته و ياجان و اسلام يا مرگ . کشيشي مسيحي ملعون ابدي بنام سرگيز بوخارا يا بهتر بگوييم در تلفظ ايراني شيرازي سلمان فارسي چشمش به فاطمه افتاد و چون علي قبلا با فاطمه فحشا و زنا انجام داده بودند محمد کشيش را فريفت و او را در چاهي انداخت و گفت انجا قران را با طنابي که براي او ميفرستد به طناب او که 2 گره خواهد داشت گره بزند و بانگ بر اورد که محمد رسول خداست و چون چنين شد و همه ساده لوحان عرب ايمان اوردند و محمد گفت قبول داريد که من رسول خدا هستم و قوم گفتند بلي و او گفت هر کس به من ايمان اورده سنگي بر گيرد و به داخل چاه بزند و بدين وسيله شيطان واقعي ملعون ابدي کسي که به انجيل مقدس دست برد و هنوز هم سنگسار ميشود در رجم الشيطان به اين نام با مکر و حيله محمد مدفون گشت